مرکز مشاوره ، برنامه ریزی و اخذ پذیرش در مقاطع مختلف تحصیلی ( دیپلم / پیش دانشگاهی / کاردانی / کارشناسی / کارشناسی ارشد / دکترا ) در داخل و خارج از کشور
به وبسایت موسسه آموزشی رشد دانش خوش آمدید
این موسسه در مقاطع مختلف تحصیلی از مشاوره تا ثبت نام و اخذ مدرک فعالیت دارد . همچنین با موسسه آموزش عالی حکمت علوی و موسسه بین المللی ایرانیان نیز همکاری دارد .
جهت اطلاعات بیشتر می توانید با تماس با شماره های مشاورین و موسسه از مشاوره ای کامل در رشته و مقطع مورد نظر خود در داخل و خارج از کشور برخوردار شوید .
مقاطع تحصیلی : دیپلم / پیش دانشگاهی / کاردانی / کارشناسی / کارشناسی ارشد / دکترا
تلفن دفتر پارک وی : 02122014138
تلفن همراه : 09127108861
09362800260
سامانه 24 ساعته پیامک : 10009127108861
ایمیل : rd.moshaver@gmail.com
اکثر نوجوانان و جوانان هنگامیکه با موقعیت های تهدیدآمیز رو به رو می گردند، دچار احساس ترس و اضطراب می شوند. بوجود آمدن ترس و اضطراب باعث بوجود آمدن یک سری واکنش های نابهنجار در فرد می شود که با فشار روانی توام است. برخی از این واکنش عبارتند از: تپش سریع قلب، لرزش بدن، عرق بیش از حد معمول بدن، تکرر ادرار، عدم کنترل ادرار و ... همگی از نشانه های ترس و اضطراب و از عوارض آنهاست. البته لازم به ذکر است که ترسها را می توان به دو دسته تقسیم کرد.
- ترسهای طبیعی و بهنجار- که احساس ترس در برابر یک خطر واقعی یک تجربه بهنجار پدید می آید مانند عبور از یک منطقه خطرناک در شب.
- ترسهای نابهنجار- که منظور ترسی است که از خطر واقعی نبوده و اکثر مردم در چنین موقعیتی نمی ترسند. مانند ترس از حیوانات، ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از مکانهای بسته و ... که فرد مبتلا به آن از غیرمنطقی بودن آن آگاه است.
یکی از انواع این ترسهای نابهنجار که در دوره نوجوانی و جوانی بسیار دیده می شود «سرخی هراسی یا ترس از سرخ شدن صورت» است که یک تر س غیر معمول و غیرمنطقی از سرخ شدن صورت است.
جهت دیدن بقیه مطلب بر روی گزینه ادامه مطلب کلیک نمایید
مقدمه لازم نیست. این تیتر، خودش گویاست. به جای مقدمه، فقط از دوستان محجوب این صفحه قول می گیریم که هنگام اجرای این دستورالعمل ها، با یکی دو شکست، میدان را خالی نکنند. زیاده عرضی نیست جز این که تسلط بر تکنیک های ضدخجالت و کسب مهارت های معاشرتی، مثل کسب سایر مهارت ها، نیازمند پشتکار و تمرین مداوم است. به همین سادگی!
۱) روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد.
۲) به دیگران کمک کنید. منتظر نشوید که ازتان کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به این و آن، باید بدوید. این یک دستورالعمل است… ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی شود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد… همسایه تان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پر است و زنبیل دارد از دستش می افتد…پیرمرد مغازه دار، زورش نمی رسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا… خب، چرا معطلید؟ مگر نمی خواستید تمرین های ضد خجالت تان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید). نمی دانید چقدر موثر است!
۳) دل تان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید، با شما چطور برخورد کنند؟ دوست دارید با لبخند به استقبال تان بیایند؟ به تان توجه کنند؟ به حرف هایتان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. می گویند خجالتی ها، خجالتی ها را خوب می شناسند. خجالتی های جمع را پیدا کنید و با آن ها همان طوری رفتار کنید که دل تان می خواهد با شما رفتار شود. با سوال های صمیمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنید و جواب هایشان را با رغبت بشنوید. این کار، هم برای معاشرتی تر شدن آن ها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چقدر روی خودتان تاثیر می گذارد!
۴) وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می شوید، وقت تان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می شوید و کم کم ترس تان از آن جمع می ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می شود، حس خجالت تان خیلی کم تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می شوید. معمولا آن هایی که دیرتر به چنین محافلی وارد می شوند، استرس بیشتری را پشت سر می گذارند و آن هایی که زودتر می رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار می کنند.
۵) از هم صحبت خود تعریف کنید. این که دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتی ازشان تعریف می کنید، ذوق می کنند و بیشترشان آن قدر ذوق می کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندان های کسی که ازش تعریف کرده اید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف هایتان هم نباید خیلی بی ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می کند، خیلی بی ربط است اگر بگویید: پیراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.
۶) نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن ترین و بااعتمادبه نفس ترین آدم هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می گیرند. شما دل تان می خواهد وقتی به یک جمع وارد می شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه این ها را می توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ما آدم ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد (من واقعا نمی دانم سخت است یا آسان)؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن ام که کار آسانی است. تمرین های مکرر این چنینی، ناخودآگاه تان را به همان سمتی می برد که بیشتر تمرینش را می کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دل تان می خواهد.
۷) هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ما آدم ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم؛ نه به دشمنی و آزار و اذیت شان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برای تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباط تان با دور و بری ها دوستانه و صمیمانه باشد، آن ها هم برای رفع این جور مشکلات و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.
۸) خیلی هم ایده آل گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می زنید، همه به به و چه چه کنند. برای هیچ کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهایشان را این قدر دست بالا تعریف نمی کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آن ها همراه باشید، فقط همین! این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم ها و آقایان اصلا با آدم های پرحرف و شوخ و مجلس آرا میانه خوبی ندارند. و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی های عزیز: سکوت و کم حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ منشی تان می گذارند و چه صفتی بهتر از این چند صفت؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هیچ کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصی تان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی شان انجام می دهند. غافل از این که دیگران، این کار را غالبا این طور تفسیر و تعبیر می کنند که فاعلان این فعل، آدم های کم ظرفیت و سرخورده یا آدم های گوشه گیر و تنهایی هستند.
۹) ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنید. چه وقتی دارید صحبت می کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل تان نگاه کنید. از معجزه نفس های عمیق هم غافل نشوید؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ کس نمی فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواس اش به شما نیست. راحت باشید.
۱۰) اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت های جمعی ترجیح می دهید. خب، می توانید، از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه های آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی می آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.
۱۱) شکست هایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت های ضد خجالت تلاش می کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست هایی هم در سر راه تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاش هایشان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشیده اند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری ها و مشکلات دیگر زندگی اش فکر می کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعی کنید از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین های بعدی به کار ببندید.
۱۲) همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و… اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری، فرهنگی، علمی، سیاسی و… داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که همیشه حرف های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال های حاضر و آماده هم غنیمت اند. از این قبیل سوال ها همیشه همراه داشته باشید. طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم که برای چنین هم کلامی هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان تر و آسان تر می شود. از سلیقه ها و علاقه های دوروبری هایتان هم باید باخبر باشید. این طوری راحت تر می توانید هم صحبت شان شوید. وقتی می خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آن ها هم مایل اند حرف های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف های آن ها گوش داده اید یا نه. بی محابا حرف شان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثی وارد شوید.
۱۳) خودتان را درست کنید. با دیگران (لااقل فعلا) کاری نداشته باشید. نمی توانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دل تان می خواهد رفتار کنند. نمی توانید همه را وادار کنید نسبت به حرف ها و رفتارهای شما همان طوری واکنش بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همه آدم ها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمی کنند و ثانیا آن چه مهم است، تلاش و تمرین شماست و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام می دهید یا نه. انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشسته اید و با هیچ کس حرف نمی زنید، دیگران بیایند و شما را از پوسته تنهایی بیاورند بیرون. خودتان هم باید کمک کنید. انجام دادن تمرین هایی که از آن ها حرف می زنیم، به عهده خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواس تان به این نکته هم باشد که سطح توقع تان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد، مثلا از آن خجالتی های پنهان که هفته پیش حرفش را زدیم. لابد یادتان هست که گفتیم نزدیک به ۵۰ درصد آدم ها، کم و بیش، با درجات مختلف، خجالتی اند. پنجاه درصد یعنی نصف آدم های هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید. قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پرحرفی که مجلس آرایی می کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. آدم ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می آید. به مهارت های ضدخجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می گذارید خیلی زودتر به نتیجه می رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند ر ا تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی های جمع، تعریف های به جا و … هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد. هر چه سخت تر به دست بیاورید، سخت تر از دست می دهید
پالایش یا فیلتر ذهنی: از ویژگی های این الگوی تفکر وجود نوعی دید تونلی است که به موجب آن یک جزء ازیک موقعیت کلی مورد توجه واقع شده و بقیه اجزا مورد غفلت قرار می گیرد. این ادراک انتخابی اغلب فرد را به نادیده گرفتن جنبه های مثبت یا کم ارزش کردن آنها سوق می دهد. برای مثال، دوست شما خاطره غذای لذیذی راکه باهم خورده بودید برای شما بازگو می کند وشما به جای این که یک دید متعادل نسبت به موقعیت داشته باشید توجه خود را بر این نکته متمرکز می کنید که نوشابه شما ریخت و همه چیز خراب شد. این یک سبک تفکر عمومی در میان افراد دارای معلولیت ها وافراد مبتلا به افسردگی است که آنها معمولاً بر چیزی که ندارند متمرکز می شوند و پیشرفت های خود را نادیده می گیرند. درحالی که درمانگران بیشتر بر پیشرفت ها توجه دارند. افراد افسرده بیش از اندازه در مقابل آنچه که از دست می دهند، حساسند و معمولاً آنچه را که نصیبشان شده است نمی بینند. برای افراد مضطرب کوچکترین خطر می تواند جهان را نا امن سازد. افرادی که از خشم مزمن رنج می برند از روزنه ی به جهان می نگرند که در آن به جز بی عدالتی چیزی نمی بینند و همه نشانه های برابری و انصاف را مورد غفلت قرار می دهند. نه تنها توجه و ادراک، بلکه حافظه هم ممکن است سوگیری کرده و خاطرات زندگی مشمول پالایش و فیلتر ذهنی شود. کسی که این الگوی تفکر بر او حاکم است ممکن است تجارب مثبت زندگی خود را نادیده بگیرد و تنها به بخش هایی ازتجارب خود بیشتر توجه کند که او را خشمگین، مضطرب یا افسرده می کنند. کسی که از فیلتر ذهنی استفاده می کند بخش های منفی و ناگوار رویدادهای زندگی بزرگ کرده و آنها را فاجعه آمیز و مصیبت بار تلقی می کند.
2- الگوی تفکر«همه یا هیچ» : از این الگوی تفکر گاهی به عنوان تفکر«دو قطبی» یا «تفکر سیاه و سفید» یاد می شود که در آن جایی برای بروز رنگ خاکستری باقی نمی ماند. فرد مبتلا به این نوع خطای فکری، امور را غلط یا درست می بیند؛ بر روی این یا آن پافساری می کند؛ حالت اغراق آمیز هر کاری را در نظر می گیرد از حالت میانی غفلت می کند؛ افراد یا اشیا یا کاملاً خوب و یا کاملاً بد تلقی می شود. این گونه تعبیر و تفسیر واقعیات، به بروز افراطی واکنش های عاطفی منجر می شود که دامنه آن از ناامیدی تا شور و شعف و از خشم شدید تا آرامش کامل و سرخوشی متغیر خواهد بود. این الگوی تفکر بر قضاوت شخص در مورد خودش اثرمخرب دارد و ممکن است فرد در ارزیابی خودش به نتیجه برسد که چون شخص برجسته و کامل نیست، پس یک سکست خورده یا کودن است. به نظر می رسد که در دنیای این گونه افراد جایی برای اشتباهات یا معمولی بودن وجود ندارد و به محض این که اشتباهی را مرتکب شوند، خودشان را به باد انتقاد می گیرند و نتیجه می گیرند که آدم بی مصرفی هستند. همچنین، این گونه افراد نمی توانند اشتباهات دیگران را نادیده بگیرند و اغلب رفتار دیگران خصمانه ارزیابی می کنند.
3- تعمیم بیش از اندازه: در این الگوی تفکر،فرد براساس یک رویداد واحد و شواهد محدود به نتیجه گیری کلی می پردازد؛ اغلب از کلمات«همیشه» ، «هرگز» ، «هیچ کس» ، «همه» و... استفاده می کند. برای مثال، اگر اتوبوس دیر برسد، می گوید آن همیشه دیر می آید و من هیچ وقت موفق نخواهم شد به موقع به اتوبوس سوار شوم. به عنوان مثالی دیگر، دختری که گرفتار این گونه افکار است، ممکن است با از دست دادن تنها یک خواستگار به این نتیجه برسد که«هرگز کسی حاضر به ازدواج با او نخواهد شد». این الگو می تواند به یک زندگی بسیار محدود منجر شود. ممکن است یک تجربه بد فرد را به بازتولید همان تجربه در موقعیت های مشابه هدایت کند. تعمیم بیش از اندازه یا کلی بافی، اغلب به صورت قانون ثابت و تغییرناپذیر فرصت های تجربه شادی را برای فرد محدود می سازد.
ویژگی دیگر الگوی تفکر تعمیم بیش از اندازه، برچسب زدن کلی بر افراد، مکان ها، و اشیا است. برای مثال، کسی که با شما مخالفت می کند «یک نفهم واقعی» تلقی می شود؛ شهر تهران«جهنمی واقعی است» ؛ «تلویزیون یک وسیله شیطانی منحرف کننده است»؛ «تو آدم بی مصرفی هستی و برای هیچ کاری مناسب نیستی». وقتی فرد از چنین برچسب های کلی استفاده می کند، در واقع، به جای نفی رفتار غلط طرف مقابل یا نفی ویژگی نامطلوب، کل شخصیت یا کل موضوع را نفی می کند و همه شواهد متضاد را نادیده می گیرد.
4- استدلال هیجانی: در این الگوی تفکر، فرد از هیجان به عنوان شاهدی برای وجود حقیقت استفاده می کند. برای مثال، فرد وقتی عصبانی می شود، نتیجه می گیرد که حتماً طرف مقابل کار غیر منصفانه ای انجام داده است و دلیل آن همان عصبانی بودن او است.
5- خواندن ذهن یا فال بینی: در صورتی که این الگوی تفکر بر فرد حاکم باشد، تصور می کند که از احساسات و انگیزه های دیگران اطلاع دارد. اگرچه این پندار غلط است ولی، فرد مبتلا نتیجه گیری خود را واقعی و رفتار ناشی از این پندار را موجه ارزیابی می کند. خواندن ذهن می تواند نوعی فرافکنی باشدکه در طی آن، فرد احساسات و افکار خود را به دیگران نسبت می دهد. در این الگوی تفکر، فرد فرضیاتی در باره علت رفتار دیگران می سازد و بدون آزمایش، آنها را می پذیرد.
6- الگوی تفکر بزرگ نمایی و فاجعه سازی: در این الگوی تفکر، فرد مبتلا نقاط ضعف و شکست ها را بیش از اندازه بزرگ می کند و ازدرک اهمیت واقعی آنها ناتوان است. چنین افرادی ممکن است یک سردرد معمولی را نشانه بارز بیماری خطرناکی مانند سرطان تلقی کنند یا یک انتقاد معمولی را تهدید کلی شخصیت خود ارزیابی کنند و یا موانع ملایم زندگی را به عنوان سد راه فولادین و غیر قابل نفوذ در نظر بگیرند. البته، باید توجه داشت که فرد گرفتار این نوع تفکر، مشکلات را بزرگ می کند ودر مقابل جنبه های مثبت شخصیت وتوانایی های خود را برای مقابله ناچیز ارزیابی می کند.
7- شخصی سازی: در الگوی تفکر شخصی سازی، فرد مبتلا رویدادهای نامربوط را به خودش نسبت می دهد. برای مثال، یک شخص بدبین ممکن است رفتار دیگران را بدون دلیل به خودش مرتبط سازد. یک کارمند افسرده ممکن است پس از شنیدن شکایت رئیس اش از خستگی خود نتیجه بگیرد که حتماً رئیس از دست او خسته شده است. مهمانی که گلایه میزبان را از گرانی می شنود، ممکن است نتیجه بگیرد که منظور میزبان این است که مهمانی او برایش بسیار هزینه بر بوده است. مردی که تمجید همسرش را از درآمد بالای همسایه می شنود، ممکن است تصور کند همسرش به درآمد پائین او اشاره می کند و کفایت و لیاقت او را کمتر ارزیابی می کند.
8- الگوی تفکر مبتنی بر استبداد بایدها: در این الگو، شخص مبتلا، بر اساس فهرست نسبتاً طولانی از قوانین و بایدهای غیر قابل انعطاف که شیوه رفتار خود و دیگران را دیکته می کنند، عمل می کند. این ویژگی شبیه ویژگی کودکانی است که در مرحله مطلق گرائی تحول اخلاقی قرار دارند. فردی که در او این الگوی تفکر حاکم است، خود و دیگران را در قید و بندهای بایدهای خود ساخته قرار می دهد. نمونه هائی از بایدهای غیر منطقی و متداول افراد مبتلا به الگوی تفکر یاد شده به شرح زیر خلاصه شده است:
É من هرگز نباید اشتباه کنم.
É من باید همیشه در اوج لیاقت و کارآیی بمانم.
É من باید یک پدر، مادر، معلم، همسر و... کامل باشم.
É من باید قادر به تحمل هر نوع سختی باشم و در هیچ موقعیتی نباید خم به ابرو بیآورم.
É من باید مظهر سخاوت، تواضع و شجاعت باشم.
É من هرگز نباید خشمگین بشوم.
همه الگوهای تفکریاد شده از واقعیت ها فاصله داشته و به همین دلیل غیر منطقی و ناسازگارانه هستند. وقتی که این الگوهای ناسازگارانه تفکر نمی توانند در حل مسائل مفید واقع شوند، افراد مبتلا به طور مکرر با موانع و ناکامی ها مواجه می شوند ودر نتیجه فراوانی و شدت تجربه خشم در آنها افزایش می یابد. بنا بر این، ارتقای مهارت های خودنظم دهی خشم مستلزم اصلاح الگوهای تفکر ناسازگارانه است که در برنامه های آموزش مدیریت خشم، این هدف از طریق بازسازی شناختی پیگیری می شود.
در این مطلب برای اولین بار در ماه استار می توانید فیلم ایرانی هیس دخترها فریاد نمی زنند را با حجم بسیار کم ۱۳۳ مگابایت دانلود کنید . به همراه عکس های فیلم .
خلاصه داستان بیتوجهی و سهلانگاری پدر و مادر شیرین هشتساله، واقعهای را برای او رقم میزند که زخمش سالها بر روح او باقی میماند و همهٔ زندگیاش را تحتالشعاع خود قرار میدهد. آنچه این زخم را عمیقتر میکند و واقعه را به فاجعه ختم میسازد، این است که دخترک هیچکس را نمییابد تا دردش را با او در میان بگذارد.
ویروس های جدیدی که در اکثر دانشگاه ها و مراکز پُر کامپیوتر وجود دارند وارد فلش شده و پوشه های آن را مخفی می کنند و میانبری برای آن ها قرار می دهند که با زدن آنها ابتدا خود ویروس فعال شده و سپس پوشه در پنجره جدیدی باز می شود. با No Hidden کافی است ابتدا اتوران سیستم خود را غیر فعال کنید سپس فلش را به سیستم بزنید و بدون اینکه فلش را باز کنید نرم افزار را باز کرده و از لیست کشویی اولی درایو را انتخاب کنید، سپس بر روی دکمه “خارج سازی تمامی موارد در فلش دیسک از حالت مخفی شدگی سیستم” کلیک نمایید. حال سیستم از شما می پرسید درایور مورد نظر را برای چک کردن موارد باز کند تا بتوانید در داخل فلش فایل ها را چک کنید.
همانطور که از اسم بازی پیدا است این بازی یکی از بهترین بازی پنالتی زنی برای شما است ! در بازی Final Kick: The best penalty shootout تصور کنید در فینال جام جهانی بازی می کنید، از لحظات هیجان انگیز ضربات پنالتی لذت ببرید.بازی در ۲ نوع انلاین و افلاین هست ، در هر ۲ حالت شما یک تیم با ۶ بازیکن و ۱ دروازبان برای پنالتی زنی میسازید . علاوه بر این ها میتوانید حرکات مخصوص نیز برای بازیکنان خود تهیه کنید که حتی ان ها نیز قابل ارتقا هستند. در مقابل قدرتمندترین تیم ها بازی کنید، گل های زیبا بزنید و به عنوان دروازه بان، دروازه را با واکنش های خارق العاده نجات دهید.برای اجرای این بازی به iOS 4.0 و بالاتر نیاز دارید.
دانشجویان مدیریت هتلداری با مشخصات انواع مؤسسات پذیرایی، اصول و معیارهای انتخاب، شناخت و خرید وسایل و تجهیزات لازم برای مؤسسات پذیرایی، تقسیم کار دراین گونه مؤسسهها، رزرواسیون، منوشناسی و منونویسی، شناخت مواد غذایی و انرژی غذایی آنها، چگونگی نگهداری مواد غذایی، تهیه انواع غذاها، پیش غذاها وشیرینیها، بهداشت مواد غذایی، بهداشت کار و ایمنی در محیط آشپزخانه مؤسسات پذیرایی و در کل هرآنچه برای اداره ومدیریت صحیح و مناسب یک هتل، متل، رستوان و موارد مشابه ضروری است، آشنا میشوند.
جهت مطالعه ادامه مقاله بر روی گزینه ادامه مطلب کلیک فرمایید .
در سال 1400 هجری شمسی، جمعیت کشور ما به 120 میلیون نفر خواهد رسید که 80 درصد این 120 میلیون نفر در شهرها ساکن میشوند. یعنی کمتر از 20 سال دیگر کشور ایران حدود 96 میلیون شهرنشین خواهد داشت. حال سؤال اینجاست که آیا برای اسکان و فراهم نمودن امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این 96 میلیون نفر برنامهریزی کردهایم؟ در حال حاضر چطور؟ آیا شهرهای ما از حداقل استانداردهای جهان برخوردارند؟ به راستی چه افرادی میتوانند طرحی جامع برای شهرها و شهرکها ارائه دهند و در آرامش روحی و جسمی شهرنشینان نقش مؤثری داشته باشند؟ بدون شک چنین کاری از عهده متخصصان یک رشته برنمیآید، بلکه برای ساماندهی یک شهر نیاز به همکاری و همفکری اقتصاددانان، جامعهشناسان، معماران، مهندسین عمران، جغرافیدانان و کارشناسان رشتههای متعدد دیگر است.در این میان متخصص شهرسازی به عنوان سیاستگذار و مدیر متخصص ، نقش بسیار مهمی را بر عهده دارد. متخصص شهرسازی فردی است که میتواند در زمنیه طراحی شهری یا برنامهریزی شهری فعالیت کرده و عامل توسعه شهری شود.
جهت مطالعه ادامه مقاله بر روی گزینه ادامه مطلب کلیک فرمایید .
مرکز مشاوره و ثبت نام موسسه اطلاع رساتی و آموزشی رشد دانش